مسلما هر نوع رابطه و علاقهی بین فردیای را نمیتوان همان عشقی دانست؛ در همین راستاست که آنچه عشق نیست را باید شناخت. روابط غیرِاصیل مانند یک مُسَکِن عمل میکنند؛ آنها درمانی برای مشکل نیستند، بلکه تنها روند درمان را به تعویق میاندازند.1
2 برداشتهای نادرست از عشق
- معنایی که خیلی از مردم از قابل عشق ورزیدن بودن برداشت میکنند اساسا آمیزهایست از مشهور بودن و جاذبهی جنسی داشتن.
- مردم فکر میکنند عشق ورزیدن ساده است اما یافتن معشوق درست یا معشوق شدن دشوار است.
تغییر برداشتها از جذابیت در گذر زمان
- در دههی 1920 دختر خشنی که سیگار به دست داشت و الکل مینوشید مد بود ولی حالا کمرو بودن و دلبستگی بیشتر داشتن به خانه و زندگی مد است.
- در انتهای قرن 19ام و ابتدای قرن 20ام اگر مردی میخواست جذاب باشد، میبایست پرخاشگر و بلندپرواز میبود، ولی امروز باید اجتماعی و شکیبا باشد تا جذاب شود.
شیفتگی اولیه تاییدی بر عشق نیست
- اگر دو نفر که با هم غریبه بودند ناگهان اجازه دهند دیوار بینشان فرو بریزد و احساس نزدیکی و یگانگی کنند، این نزدیکی و یگانگی یکی از نشاطآورترین و هیجانانگیزترینِ تجاربها در زندگیست.
- برای کسانی که درها به روی آنها بسته شده و تنها و بیعشق ماندهاند این موضوع شگفتانگیزتر و معجزهگونهتر است.
- این نوع عشق بنا به طبیعتش ماندگار نیست، دو نفر به خوبی با هم آشنا میشوند و صمیمیتشان خاصیت معجزهآسای خود را کمکم از دست میدهد تا اینکه خصومتشان، دلسردیهایشان و خستگی روحیشان هرچه از هیجان اولیه باقی مانده بود را نابود میکند.
- اشتباه آنها اینجاست که احساس شیفتگی اولیه و اینکه به اصطلاح دیوانهی یکدیگر بودند را شاهدی دال بر شدت عشق خود میدانند. درحالی که ممکن است این شدت شیفتگی، فقط دال بر میزان تنهایی و اندوه قبلیشان بوده باشد.
عشق ارتباطی از نوع «آزارخواه» و «دگرآزار» نیست
هر دو ارتباط آزارخواه و دگرآزار در یک چیز مشترک هستند: پیوند بدون یکپارچه شدن
ارتباط آزارخواه
- ارتباطی که فرد در آن دیگری را همه چیز و خود را هیچ چیز میداند. فرد آزارخواه از خود سلب مسئولیت کرده و به این شکل خودش را به ابزار کس دیگری که بیرون از اوست تبدیل میکند.
شبهعشق بتپرستانه
- اگر فرد به آن درجه از رشد شخصیتی نرسیده باشد که حسی از هویت و من بودن داشته باشد، از دیگری بت میسازد.
- شبهعشق بتپرستانه در شکوفا نشدن قدرتهای خود فرد ریشه دارد.
- فرد قدرتهای خود را نمیشناسد و با آنها بیگانه است پس آنها را در وجود معشوق خود میبیند و او را پرستش میکند و همهی روشناییها و قدرتها را در وجودش میبیند؛ در نتیجه به جای آنکه خودش را پیدا کند محو او میشود.
- معمولا هیچ کسی نمیتواند در درازمدت انتظارات بندهای که از او بت ساخته را برآورده کند، پس عاقبت این عشق یاس و سرخوردگی است.
- این رابطه بهاشتباه مصداقی از "عشق بزرگ" تلقی شده و در فیلمها و رمانها مورد ستایش قرار میگیرد.
ارتباط دگرآزار
- ارتباطی که در آن فرد به دنبال این است که دیگری را به بخشی از خودش تبدیل کند و با سلطه بر دیگری احساس غرور میکند.
- گاهی به راحتی از کنار عیوب خود عبور میکنند و در عین حال مشغول اصلاح یا متهم کردن دیگران میشوند.
شاید ارتباط مادرانه از نوع «عشق» نباشد
احساسی ناشی از سلطه و مالکیت بر کودک
- مادر هنوز نوزاد را بخشی از وجود خودش میداند پس عشق به فرزند ممکن است لذتی باشد که خودپرستی او را ارضا میکند. انگیزهی دیگر به قدرتطلبی مادر یا احساس مالکیت او مربوط میشود، کودک ضعیف و ناتوان است و کاملا مطیع خواست و ارادهی مادر؛ به این ترتیب تمایل طبیعی مادر به عنوان یک انسان به سلطه و مالکیت برآورده میشود.
- عشق مادر به کودک درحال رشد(عشقی که عاشق جز درازای آن چیزی نمیخواهد) احتمالا دشوارترین و فریبندهترین نوع عشق است چون در ابتدا که بچه کوچک است عشق ورزیدن به او آسان است.
عیار عشق مادرانه
- یک زن فقط زمانی میتواند به راستی مادر عاشقی باشد که بتواند همان عشق را به همهی انسانها ببخشد.
- زنی که نمیتواند این گونه عشق بورزد، مادامی که بچه کوچک است میتواند مادر مهربانی باشد، اما نه یک مادرِ عاشق، چون مهمترين محک مادری، آمادگی برای تحمل جدایی است. مادرِ عاشق کسیست که بعد از جداییِ فرزند همچنان بتواند عاشق بماند.
اشتیاق جنسی لزوما نشانی از عشق نیست
- اشتیاق جنسی، ممکن است نتیجهی عشق باشد اما به همان اندازه ممکن است نتیجهی [[اضطراب تنهایی]] و تمنای غلبه کردن و فرار از بطالت و تمایل به صدمه زدن و نابود کردن باشد.
- به نظر میرسد که خواهش جنسی ممکن است به راحتی توسط هر عاطفهی نیرومندی تحریک شود.
- عشق نتیجهی ارضای جنسی نیست؛ بالعکس خشنودی جنسی نتیجهی عشق است.
رویاپردازی از عشق مهر تایید عاشقی نیست
اینکه فردی فیلمها، رمانها یا آهنگهای عاشقانه را دنبال میکند نشانی دال بر عاشقپیشگی و توانایی عشقورزی او نیست، درواقع این فرد تمنای خود برای عشق را به شکل نیابتی در این محتواها جستجو میکند.
رویاپردازی دربارهی تجربهی عشقی در گذشته یا آینده
- یک زوج ممکن است با یادآوری عشقی که در گذشته جریان داشته هیجانزده شوند اما در واقع، هنگامی که آن گذشته در اکنون بود، عشقی را تجربه نکرده بودند.
- چه بسیارند نامزدها و زوجهای تازه ازدواج کردهای، که دربارهی عشقِ سعادتمندانهای که در آینده شکل میگیرد رویاپردازی میکنند و با فرو ریختن پردهی توهمشان، تنها دلسردی و سرخوردگی نصیبشان میشود.
- در چنین حالتی فرد در گذشته یا آینده زندگی میکند نه در «اکنون»!
جهتگیریهای غیرمولد در رابطه
در این جهتگیریها، فرد به جای آنکه خودش را به شکلی اصیل پرورش دهد، به روشهایی وابسته است که او را از یک رشد سالم بازمیدارند.
جهتگیری گیرندگی(Receptive)
- فرد معتقد است عشق از بیرون از او میآید و خودش قادر به ایجاد آن نیست.
- در روابط، به دنبال کسی هستند که از آنها مراقبت کند یا آنها را دوست بدارد.
- اغلب منفعلاند و انتظار دارند که مشکلاتشان از طریق کمک دیگران حل شود.
جهتگیری استثمارگری(Exploitative)
- فرد باور دارد هر چیز ارزشمندی را باید از دیگران گرفت، نه اینکه خودش آن را تولید کند.
- فرد گیرنده بیشتر منفعل است در حالی که فرد استثمارگر فعالانه از دیگران میگیرد.
- ممکن است دیگران را فریب دهد یا کنترل کند تا به خواستههایش برسد.
جهتگیری انبارگری(Hoarding)
- آنها نه تنها اشیا، بلکه افکار، احساسات و حتی مردم را هم به شکل اموال خود در نظر میگیرند و آنچه دارند را در امنیت کامل حفظ میکنند، گویی اگر چیزی را از دست بدهند، خودشان تکهای از وجودشان را از دست دادهاند.
- چنین فردی ممکن است محبت زیادی نسبت به شریکش داشته باشد، اما آن را ابراز نکند، چون احساس میکند اگر احساساتش را نشان دهد، بخشی از کنترل رابطه را از دست میدهد.
- ممکن است طرف مقابل را به شکلی تملکگرایانه کنترل کند، چون خیال میکند تنها راه حفظ رابطه این است که فرد مقابل را تحت نظارت و محدودیت قرار دهد.
جهتگیری بازاری(Marketing)
- چنین فردی خودش را مانند یک کالا میبیند که باید مطابق نیازهای بازار تنظیم شود تا مورد مقبولیت واقع شود.
- هویت آنها وابسته به نگاه دیگران است و مدام خودشان را مطابق انتظارات جامعه تغییر میدهند.
- چنین فردی احساس میکند که اگر خودش را همانطور که هست نشان دهد، کسی او را نخواهد پذیرفت.
منابع
-
https://castbox.fm/channel/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%82--Ravaq-id3052047 ↩
-
فروم، اریک. (۱۳۹۶). هنر عشق ورزیدن. ترجمهی شاپور پشابادی. ناشر–مؤلف. ↩